وصف حال دل تنهای من ...
درون خواب و خیالم چه خوب تر بودی
خیال پوچ من این بود عاشقم هستی
به اعتقاد من اصلا تو بی خطر بودی
سزای سادگی من برای من کافیست
وتو برای فریبم چه با هنر بودی
همین که دل به تو دادم غریزه ات گل کرد
برای قصد کثیفت چه شعله ور بودی
تمام زندگی ام رفت پای احساسم
خودت که از دل وامانده باخبر بودی
فقط برای هوس بود اینکه گاهی هم
رفیق عالم تنهایی ام اگر بودی
درون کلبه ی قلبم نشستی اما من
غروب بود و ندیدم که رهگذر بودی...!!!

